| او در جوانی یار و دوست پیامبر خدا بود و امین امور شخصی و راز دار پیامبر بود | از این رو او هم پیمان بنی مخزوم شد |
|---|---|
| وروي أن أحدهم عاد ، وهو في مرض موته، فقال: « إني لأرجو أن لا يكون رسول الله مات يوم مات، وهو يحب رجلاً فيدخله الله النار»، فقالوا: « قد كنا نراه يحبك ويستعملك»، فقال: « الله أعلم أحبني أو تألّفني، ولكنا كنا نراه يحب رجلاً عمار بن ياسر»، قالوا: « فذلك قتيلكم يوم صفين»، قال: « قد والله قتلناه» | بنابر قولی، عبدالله بن خطل نیز که می خواست به کعبه پناهنده شود، به دست سعید بن حریث و عمار یاسر کشته شد و به گفته ی برخی، عمار به تنهایی او را به سزای عملش رساند |
عمار به آنان پاسخ داد:«سوگند به خدا، با پیروی از پیامبر بی شک به هدفمان می رسیم.
| نیز وقتی دیگر حضرت او را بر همه سپاه فرماندهی داد و باز در صبح پنجشنبه یا جمعه دهم جمادی الاولی یا جمادی الاخر، از سال 36 هجری که با دشمن روبرو شد عمار را بر میسر سپاه فرماندهی داد و زمانی که تنور جنگ گرم شد عمار رشادت فوق العاده ای از خود بروز داد | اما سمیة کنیز ابی حذیفة بود |
|---|---|
| عمار تفتی از 10 یا 11 سالگی اولین کار سینمایی خود را با بازی در فیلم « ایلیا نقاش جوان » به کارگردانی ابوالحسن داودی آغاز نمود و از آن پس تصمیم گرفت تحصیلاتش را در این زمینه ادامه دهد | یاسر در مکه ماند و با ابوحذیفة بن المغیرة بن عبد الله بن عمرو بن مخزوم هم پیمان شد و او نیز کنیز خود سمیة بنت خیاط را به ازدواج او در آورد |
| از منتهی الارب از آنندراج از ناظم الاطباء | نخستین پروژه آبادیس، سایت دیکشنری آبادیس بود |
|---|---|
| همراه هزار سوار جنگاور، فرماندهی میمنه سپاه امیر مومنان را به عهده داشت | و به نظر می رسد که صاحب منتهی الارب «تحیة» را که یکی از معانی این لغت است ، «تحفة» خوانده و آن را به «هدیه » ترجمه کرده است |
همان جا کنار درختان نخل و روی خاک ها دراز کشیدیم و به خواب رفتیم.
7